.
در تلاقی لحظه ها
و ازدحام خوابها!
چشمانم را
بر زخمهای مُرده می بندم!
که هر زخمی
طلوعی دوباره باشد
بر غایت صبح!
و نَشتَری بر روان درخت!
که جوانه های خِرَد
از ژرفای این نَشتَر
به شقیقه هایم
پرتاب شوند!
و این
سیمای غلیظ توست
بر پرده نازک خیال!
که خون آلود از صبر زیاد
صدایم می زند!
و پایی
که در حفره ای عمیق!
جا مانده است!!
#رضا _آوینی
تهران_دی ماه یکهزار و چهارصد و دو
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.#رضاآوینی#آوینی#جوکر#رضا#شعر#شعر _نو #شعر _سپيد #شعر _امروز #ادبیات#ادبیات _فارسی #ادبیات _معاصر #شعر _آزاد #شعر#شعر _نو #تهران#شعر _امروز #شعر _معاصر_ایران #شعر _سپید #شاعر#نویسنده#چشم#مافیا#شبهای _مافیا #سورپرایز#دوزیست
.
بسترت را
در کدامین جغرافیا
گشوده ای
که من در هر نقطه که ایستاده باشم
و #باد از هر سو که بوَزد
مرا
میزبانِ #عطر دلنشین خیالت می کند؟
قبله ام را
به وسعت قلمرو باد
گسترانده ام!
نگاهم
هر سو که بیفتد
تو آنجایی!!
معبود من!
به یُمن حضورت
تمام قد ایستاده ام و دستانم را گشوده!
در سرزمین پیراهنت مرا بپذیر ترنُّم دلنشین #باران !
#رضا _آوینی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#ریلز#reels#شعر _امروزی