•
به هر حال کارای جالب، خبرای خوب، بالاخره ها تو راهه و آنچه از نیمروزِ نیمسوزِ نرسیده به تابستون به جاست همین یک دقیقه و خوردهای هست که دیدید/شنیدید.
•
این پست جنبهی “درد و دلی” دارد.
ببینید دوستان، مدت بسیار زیادیه که بنده در این شبکهی اجتماعی کم فعالیت شده و روزانه بخش دایرکت من از پیغام هایی پر شده که حاوی محبت و مهر و دوستی شماست و پیگیری که چرا دیگه خبری از آکاردئون نیست و نمیزنی دیگه برامون و باقی ماجرا.
و امّـا شرح واقعه بدین صورت است:
راستشو بخواین از شما چه پنهون رفقای قشنگ، من واقعا به یأس فلسفی برخورد کردم با اینستاگرام :))
انقدر محتواهای سطحی و عجیب و غریب و وا مگه میشه ای در این شبکه مخاطب های بی شماری پیدا کرده که آدم میگه خب حالا ما ساز هم نزدیم اینجا نزدیم دیگه…
خلاصه دوره زمونهی عجیبی شده و امیدوارم رفیقای خوشگلم که میدونن منظورم خدایی نکرده اونا نیست به خودشون نگیرن:))
دم اونایی که این وسط به صورت وااقعا محدود محتوای درست و حسابی تولید میکنن گرم و بنده هم سعی خودم رو میکنم زین پس خاک پیج رو بتکونم به عرصهی محتواهای نسبتاً خوب پا بگذارم.
.
.
ممنونم از وقتی که گذاشتین بشنوین/بخونین.♥️
•
”برای غزل
که جناغ سینه عمودِ بر قلبم تیر میکشد. سیل اشک امانم نمیدهد و رفتنش را هرگز باور نمیکنم”
.
.
غزل من تا دوباره دیدنت که مطمئنم ازش، تو رو توی خاطره هامون، باهم رقصیدن و آواز خوندنامون، گریه ها و خنده هامون پیدات میکنم.
تو هربارِ گلِ نرگس بو کردن و هربارِ به آغوش کشیدنِ یگانه، نارین، امیرعلی، کسری، آریا پیدات میکنم.
به اندازه همهی سالهای کنار هم بودنمون، به اندازهی همهی سال های دور و همهی این دوری الانِ بینمون دلتنگتم🖤
سفرت آروم عزیزِ من…
.
.
[Fikret Amirov-Children’s illustrations🎶]
.
@qazaloud@leililale1 ❤️🩹
•
به مناسبت این روز فرخنده، ولن تایم/ولن تانگ/ولن تانک/ولم تاین،
نیت کنید و با این پست سه تَن معشوق تگ و پنج تَن از عشاق خوش زبونتون رو دایرکت کنید :))
همین دیگه:))
.
.
.
آواز و یا گیتار در حیطه تخصصی من نیست و پیش از هرگونه نقد گفتم بگم که تخصص اینجانب دل هست که اینم دلی هست.
با تشکر =)
•
دو دقیقه و نُه ثانیه مستند از پاییز و زمان که توامان در دوندگی میل به ایستادن دارد.
نت هایی به صف و بدون قرار قبلی و نامطلع از ترتیبشان و ساز که تامالاختیار است.
•
برای مهاجر خونه معنیش رو از مکان به آدم تغییر میده و یکی از قشنگ ترین تجربه ها پیدا کردنِ دوبارهی خونهست و حتی اگر موقت و چند روزه مثل لت هر سینگ که هر سال خونه رو برام برمیگردونه.
.
.
ممنونم ازت نازی جانم بابت این خونوادهی درجه یک که هرسال با هزار سختی دورهم جمع میکنی.
نتیجهاش کیف هممون رو کوک میکنه.
@diaspora.arts.connection@nazykaviani
.
.
.
مرسی یحیی که امسال بار سنگینی رو به دوش کشیدی و همه چی بهترین شکل خودش رو داشت. @yahyaaalkhansa
.
.
و تک تک آرتیستای خفن و کار درستی که یه گوشه ای از قلبم نشستن و آشنایی باهاشون برام افتخاره.
.
.
And last but not least, special thanks to @mehdihassine for this picture from LA show.
•
چند سال پیش در حین بدو بدو های چمدون جمع کردن و گذاشتن آخرین تکهی ذوق روی تمام بار و بندیل ها، درست در لحظهی بستنش پیغامی از یک رفیق قدیمی برام اومد که نوشته بود:
“نرگس جان
چه تلخ که آدمی ‘به’ وطن سفر کند، باید ‘از’ وطن سفر کرد.”
.
برای من اما بعد از این ۷ سال هنوز مثل اولین بار هنوز جای “از” و “به” عوض نشده و هربار ازش سفر میکنم به جایی دور که تاریخ برگشتی دستم نیست.
کاش معرفتِ خونه که اینجور نگهمون میداره تو خونمون هم جاری باشه.
•
لحظه هایی که برای ثبت و نگه داریشون که البته میدونم بعدتر خیلی به کارم میان و لازم میشن، باید تاجایی که میشه فریم بر ثانیه ذخیره کنم.
نشونه گذاری خاطرات برای سرزدن های وقت و بی وقت.
از این روز ها که به طرز عجیبی برای حضور و زیست درونشون سرشارم از خوشحالی و ترس و غم و گمگشدگی.
.
.
.
“این سرزمین تا کجای چشم تو طول میکشد
این ابرها تا کجای اشکهای من
این سرنوشت تا کجای زمان تاب تاب میخورد”
•
یک ظهر بسیار گرم تابستانی و ملودی ای که در حین انجام کارها تو گوشم رژه میرفت و دست به ساز شدن برای رهایی ازش :)
بچههای مدرسهی والت اگر اشتباه نکنم
•
*تصویر دارای محتوای گربهایان میباشد*
.
.
همینطور که چرخش افکار از آنچه به روزگارمون اومده و رفته و ما کجاییم و چی در انتظارمونه میل به ثانیه ای رها کردنم نداشت، درست در لحظه ای که اوور ثینک (به فارسیِ خودمون میشه نشخوارذهنی:))) تا به جایی رسیده بود که از حضور حرف نون در جدول الفبا داشتم تقدیر میکردم چون کلمات برجسته ای در ذهنم ذوق ذوق میکردن که همهاشون از حضورش فیض برده بودن مثل: زن، هنـر، زنـدگی، ایران، هُنـر، #نـه، زن و…
جناب هوتن با حضور ناگهانی و مبارکشون برای چند دقیقه ای من رو نجات داد.
به اشتراک گذاشتم که شاید شمارو هم برای چند ثانیه ای.
نـجات.